هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ...

1395/07/11
59
0
اجتماعیتمام عناوین اجتماعی
کد خبر :2736
آران و بیدگل نیوز - منیره ملکیان: یکی از سنت‌های تاریخی، که تقریبا در دوران معاصر متروک شده و گاهی به صورت پراکنده دیده می‌شود؛ سنت چاووش‌خوانی است.

\"هر

چاووش‌خوانی چنین بوده است که کاروان عشق، هنگام عزیمت به خانه‌ی خدا و عتبات عالیات، عطر صلوات و سلام بر محمد و آل محمد(ص) را در فضای شهر و روستا و در کوچه پس کوچه‌های آن، به مشام شیعیان می‌رساندند و همراه آن بوی خوش نینوا را در محل زندگیشان، منتشر می‌کردند و چاووش ندا سر می‌داد \"بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا\"
شیعیان اهل بیت(ع)، با برپایی این سنت، یاد و نام اوصیای الهی و عشق و معرفت به آنان را در دل و روان پیر و جوان و زن و مرد، به جریان می‌انداختند و چنان شور و هیجانی ایجاد می‌کردند که جذبه‌ی آن، اختیار از کف‌ها می‌ربود و شیعیان دلباخته را بی مقدمه، راهی زیارت می‌کرد.

افسوس که در زمان ما، بر این سنت اسلامی، گرد فراموشی نشسته و کم‌رنگ شده است، دیگر کوچه پس کوچه‌های ما، آن فضاهای سرشار از معنویت و صفا را کمتر در خود می‌بیند.

دیگر در محیط زندگی‌مان، صدای صلوات و درود بر محمد و آل محمد، کمتر شنیده می‌شود. در حالی که گذشتگان ما، با این سنت، دین و آیین را در تمام ابعاد زندگیشان وارد می‌کردند.

باخبر شدیم یکی از چاووش‌خوانان شهرمان \" استاد حبیب‌الله صالحی\" چند سالی است در بستر بیماری است.
فرا رسیدن ماه محرم، بهانه‌ای شد تا پای صحبت این عاشق اهل بیت(ع) بنشینیم  و از حال و هوای ایام محرم در گذشته و سنت فراموش شده‌ی چاووش‌خوانی، از زبان وی، سخنانی را بشنویم.
 به امید آنکه قدم ناچیزی در احیای این سنت حسنه برداشته باشیم.

\"هر
- آقای صالحی، خودتان را بیشتر برای ما معرفی کنید.
حبیب الله صالحی هستم. ?? سال سن دارم. مدت ?? سال است که چاووش‌خوانی و مدیحه‌سرایی می‌کنم. 9 فرزند از دو همسر دارم؛ یعنی ? فرزند پسر و ? فرزند دختر.

چاووش‌خوانی را از کجا شروع کردید.
اولین بار، سال ???? بود که در آستان مقدس حضرت محمد هلال بن علی(ع)، اذان گفتم. از آن زمان به بعد، در خود آستان، زیارت‌نامه و دعا می‌خواندم، سواد خواندن و نوشتن نداشتم ولی اکثر دعاها و زیارت‌نامه‌ها را حفظ بودم.
وقتی نوجوان بودم؛ مدتی نزد علی‌اکبر مداحی که چاووش‌خوان بود و سماور تعمیر می‌کرد، شاگردی کردم.
کم‌کم به همراه آقای مداحی و علی شاخوسی در مراسمات گوناگون چاووش‌خوانی می‌کردیم. مخصوصا در ایام محرم بر پشت‌بام‌خانه‌ها، حسینیه‌ها و تکایا می‌رفتیم و چاووش می‌خواندیم.

خانه‌های قدیم، به طوری ساخته می‌شدند که سقف‌خانه‌ها و زیرزمین‌ها به هم راه داشت و از این طریق ما دسته های نوحه خوانی را از زیر زمین ها یا سقف خانه ها عبور می دادیم.
 پرچمی که الان در کنار من می بینید؛ ??? سال عمر دارد و یادگار چاووش خوانان قدیمی شهر است که به  من رسیده. هر جا می رفتیم این پرچم هم در کنارما بود.

از چاووش خوانی و از حال و هوای محرم در زمان قدیم برایمان بگویید.
علاوه بر چاووش خوانی ویژه ی زوار اماکن مقدس، از دیرباز، به مناسبت نزدیک شدن ماه محرم، و سالگرد شهادت سید الشهدا(ع) و یاران باوفایش، یکی دوماه قبل از محرم، دستجات سقایی و سقا خوانان، ابتدا هفتگی و سپس از عید غدیر تا محرم، شب ها در خانه ها و محلات مختلف، اجتماع می کردند و پس از ذکر مدح و منقبت اهل بیت رسالت، به نوحه سرایی می پرداختند و این گونه مردم را به نزدیک شدن ماه محرم آگاهی و آماده باش می دادند.
در بعضی از اماکن هم جمعی بر پشت بام حسینیه ها و تکایا و امام زاده ها رفته و با صدای بلند و دسته جمعی، نوحه سرایی و چاووشی می کردند.
در اول محرم، دستجاتی به نام چاووش عزا، از محله ها حرکت کرده و به طرف بازار یا زیارت ها و حسینیه ها و تکایا می رفتند و به سقا خوانی و نوحه سرایی می پرداختند.
آن ها را هیئت چاووش عزا یا چاووش خوان محرم می نامیدند.
زمان قدیم، ایام محرم حال و هوای خاصی داشت.
محله های قدیمی شهر از جمله، محله های دهنو و بازار در این ایام مملو از جمعیت می شد.
شور و حال وصف ناپذیری حاکم بود.
مراسم سنج زنی در شب تاسوعا و قبل از مراسم روضه خوانی برگزار می شد.
مراسم شیر فضه در شب ششم و هفتم، مراسم کربلا غوغا در شب عاشورا، پخت نان عباس علی در روز تاسوعا از جمله مراسم های زمان گذشته در شهر بود که امروزه هنوز هم با اندکی تغییر باقی مانده.
کتل کردن کودکان، تزئین کردن اسب ها و برداشتن علامت های سنگین از مراسمات دیگر بود.

از فرزندان شما، کدام راه شما را ادامه دادند؟
متاسفانه از میان فرزندانم، تنها پسرم حسین، گاهی چاووش خوانی می کند و بقیه سر رشته ای در این زمینه ندارند.

آقای صالحی، آخرین چاووشی که خواندی چه زمانی بود؟
تا سال قبل هم چاووشی می‌کردم.
البته هفت سال پیش تصادف کردم.از آن زمان به بعد، از نظر جسمانی ضعیف شدم و چاووش خوانی برایم خیلی سخت شده . چند روز قبل بعد از یک سال، در مسجد ملاشکرالله کمی خواندم. بیشتر اوقات مراسم ها را به پسرم حسین واگذار می کنم.

زیبا ترین چاووشی که تا به حال خواندی کجا بود؟
تا به حال در مراسمات گوناگونی چاووش خوانی کردم، در شهرهای مختلف، در کاشان، قم، بیدگل و غیره. اما بهترین و خاطره انگیز ترین چاووشی رو که خیلی دوست دارم موقعی بود که برای دومین بار به زیارت قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا مشرف شدم.
آن جا، پای ضریح حضرت خواندم و حضار گریه کردند و این زیباترین چاووش در طول زندگیم شد.

کدام اشعار چاووشی را بیشتر می پسندید؟
تمام شعرهایی که در مراسمات چاووشی می خوانند زیبا و دلنشین اند ولی اگر بخواهم یکی را انتخاب کنم این اشعار را انتخاب می کنم.
ما سلام از روضه ی شیر خدا آورده ایم
روی پر گرد و غبار، از کربلا آورده ایم
بس که رخ مالیده ایم بر مرقد شاه نجف
بوی مشک و عنبر و عطر و گلاب آورده ایم
قبر ?? تن را ما زیارت کرده ایم
چشم گریانی از آن، ماتم سرا آورده ایم
قتلگاه حضرت شاه شهیدان دیده ایم
ما طواف مکه را، از خیمه گاه آورده ایم

\"هر

استاد صالحی شما از خادمین حضرت محمد هلال بن علی (ع) هم بوده اید؛ در مدتی که در آستان مقدس آن حضرت خدمت می کردید کرامتی هم از آقا دیدید؟
بله بسیار زیاد از حضرت کرامت دیده ام.
از کسانی که در این جا حاجت روا می شدند. بیمارانی که شفا می گرفتند.
یکی از کسانی که از حضرت شفا گرفت، خانم ملک پور بود که البته چند سال پیش به رحمت خدا رفت.
او، از هردو چشم نابینا بود، دو سه شب پشت سرهم ، به همراه پسر و دامادش به حرم می آمدند.
در یکی از این شب ها، این خانم، خوابی می بیند، در عالم خواب، حضرت محمد هلال بن علی(ع) را به همراه امام موسی کاظم (ع) وحضرت آیت الله آقا میرزا احمد عاملی(ره) می بیند که بر بالین ایشان حاضر شده، و آقا محمد هلال(ع) او را شفا می دهد و هر دو چشمش بینایی خود را به دست می آورد.
صبح آن روز وقتی مردم متوجه این موضوع شدند، از هر طرف رو به این آستان آوردند و اشک شوق می ریختند و اطراف این خانم را احاطه کردند. شفای این خانم نابینا، یکی از زیباترین کرامات حضرت بود.

از دیگر کرامت آن حضرت آن که، شب ها برای حراست از حرم، دو نفر به صورت شیفتی در آستان مقدس محمد هلال بن علی(ع) می ماندند.
یک شب بنده تنها بودم . تمام درب های حرم را بستم. استرس عجیبی داشتم . با خود فکر می کردم نکند خدای نکرده سرقتی انجام شود.
تا آنکه  به خواب رفتم . در عالم خواب دیدم درب های حرم باز است، حتی پنجره های ضریح هم باز بود.
ترسیدم .
جلوتر آمدم. دیدم آقایی بالای ضریح نشسته، او را صدا زدم. به او گفتم من تمام درب ها را بسته بودم شما از کجا آمدید. گفت. من آمده ام تا از حرم مواظبت کنم.
در حالی که اشک می ریختم، از خواب پریدم.

سخن آخر
از شما عوامل پرتال خبری، تحلیلی ای بی نیوز که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید سپاس‌گزارم و از خداوند منان می خواهم شما را در وظیفه ی خطیر خبررسانی یاری کند.
 
از تمام مسئولان و مردم عزیز خواهش مندم سنت فراموش شده ی چاووش خوانی را احیا کنند تا به این وسیله نام و یاد اولیای الهی زنده بماند.

\"هر

***
نمونه ای از اشعار چاووشی که در طول سالیان متمادی،  استاد حبیب الله صالحی، روح و جان عاشقان اهل بیت (ع) را مصفا می نمود:
سحر برخیز طاعت کن
که طاعت به زهر کار است
سعادت آن کسی دارد
که پیش از صبح بیدار است
خروسان هر سحر خوانند
الا یا ایهاالغافل
تو در خوابی، نمیدانی
کسی داند که بیدار است
***

گفتی که تو را عذاب خواهم فرمود
من در عجبم که در کجا خواهد بود
آنجا که تویی، عزا نبود آنجا
آنجا که تو نیستی، کجا خواهد بود

***
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
می رویم ما به سوی کرب و بلا بسم الله
بسته ایم بار سفر، همچو مصیبت زدگان
می رویم خدمت شاه شهدا، بسم الله
جهد کن شیعه، گذر کن به صف کرب و بلا
تا که ریزیم به سر، خاک عزا، بسم الله

***

ای دل بیا علاقه ز دنیا رها کنیم
امروز، بهر روز جزا، دست و پا کنیم
عمر عزیز صرف زر و مال تا به کی
کن همت فریضه ی حق را ادا کنیم
با عاشقان رویم سوی خانه ی خدا
محرم شویم و یاد ز روز جزا کنیم
ما می رویم در حرم خاص کردگار
بر شیعیان آل محمد دعا کنیم

***
کعبه ی امن خدا را ما زیارت کرده ایم
روی پر گرد و غبار از خانه اش آورده ایم
در مدینه، مصطفی را از سر سعی و صفا
بارگاه مصطفی را، ما زیارت کرده ایم
حجت حق، رکن دو، پور علی مرتضی
در بقیع، قبر شریفش را، زیارت کرده ایم
در بقیع وارد شدیم با یک دل پر آرزو
قبر آن بنت نبی را، ما زیارت کرده ایم

***
از طوف حریم کبریا می آییم
از مکه و مروه و منا می آییم
رفتیم به منا، بهر قربان کردن
چون بر ره دوست، با صفا می آییم
رفتیم به مدینه، مسجد پیغمبر
خم گشته به طاعت خدا می آییم

***
بارالها، ز حال ما تو گواهی
هست محمد شفیع خلق و تو شاهی
آه، مبادا شویم از او همه محروم
بارخدایا به ?? تن معصوم
بار خدایا مرا به جود تقی بخش
یا به شهنشاه دین، علی نقی بخش
یا به حسن، نور هر دو چشم نبی بخش
یا گنهم را، به صف لم یزلی بخش
آه مبادا شویم از او همه محروم
بار خدایا به ?? تن معصوم
بار خدایا ره فرار نداریم
رو به تو آورده ایم و راه نداریم
ما که به غیر از حسین یار نداریم
وز غم و داغش، دمی قرار نداریم
آه مبادا شویم از او همه محروم
بار خدایا به ?? تن معصوم

\"هر
***
دل نوشته ای از سلمان فخری آرانی  برای استاد حبیب الله صالحی
آهای پیرمرد چاووش سلام !!!
تورو قسم میدهم به پیرمرد کربلا حبیب ابن مظاهر، بلند شو...
دوباره روی پاهایت بایست...
این ویلچر بدجور دست وپای نوکریت را بسته!!!
 آهای پیرمرد چاووش خوان !!!
سالهاست حسین حسین می کنی؛ آنقدر که تمام وجودت بوی حسین گرفته...
 حبیب آقا! نفست چه عاشقانه بوی مدینه میده!!!
 نمیدونم چرا صدات آدمو یاد چاووش خان قدیمی حاج اکبرناظم میندازه !!!
 راستی حاجی، تو وقتی میخونی نه چه چه میزنی و نه روضه هات براساس مطالعات وتحقیقه!!! چون خودت گفتی که سواد خواندن و نوشتن نداری، پس  حکمتش چیه که این قدر به دل میشینه؟؟؟
شاید به قول قدیمی ها، سیمت وصل وصله...
حبیب آقا بلندشو...
 مردونگی‌کن...
 مثل قدیم ها، اون پرچم قرمز روکه به قول خودت یادگار حاج مداحیه بزار روی دوشت ...
عرق چینت رو بزار روی سرت و با اون بلندگوی دستی زرد رنگ ، یه روضه ی حضرت عباس واسمون بخون...
 یا نه اصلا روضه ی اذان بلال بعد رحلت پیامبر را  برامون بخون ...
یا از ارباب سیزده سالمون واسمون بگو و از\"احلی من العسل\" و سم اسبان بگو...
پیرمرد...
میدونم واست مقدورنیست...
 میدونم دیگه توان نداری ولی بهمون قول بده دیگه پیرتر از این نشی...
 لااقل سالی یه بار واسمون بخونی: چه کربلاست که آدم به هوش می آید/ هنوز ناله ی  زینب به گوش می آید...
چه کربلاست خدایا، خدا نصیب کند...

\"هر

\"هر

\"هر

جهت مشاهده مستند \"صالحی، مردی برای زمزمه‌های سحر\" کلیک کنید.
;
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید
کد امنیتی
ذره بین

هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است

با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.