امروز اولین روز هفته کتاب است . من به نهاد کتابخانه های عمومی شهرستان رفتم تا از آقای رنجکش بپرسم در این هفته چه برنامه هایی دارید؟ ایشان گفت: هزینه عضویت در کتابخانه های ما سالیانه 8 هزار تومان است  در این هفته فقط 500 تومان .
 وی در ادامه ....در این موقع زنگ تلفن به صدا درآمد ایشان گوشی را برداشت کمی به حرفها گوش داد و گفت: درست می شود..... توکلت به خدا باشد. ......بعد گوشی را گذاشت و گفت: می بینی چه بساطیه !! دیروز آب کتابخانه ی نوش آباد قطع را کردند اون هفته تلفنش را،  امروز هم برقش را .
اداره کل میگه یک درصد بودجه شهرداریها باید خرج کتاب و کتابخوانی بشه. شهردار نوش آباد و شوراشون می گن آش به همین خیال باش. بعد گفت جایی کاری نداری یک زنگ بزنم؟! گفتم : نه بابا 2 تا زنگ بزن . زنگ زد و بعد از کلی خواهش و تمنا با خوشحالی گوشی را گذاشت سر جاش.
 گفت این رئیس اداره برق بود گفتم این هفته هفته ی کتابه کمی مهلت بده تا پول را بپردازیم. ایشان با بزرگواری قبول کرد. بعد گفت رئیس اداره برق گفت زنگ بزن به معاونم تا ایشون وصلش کنه. بعد  دو باره یک شماره گرفت و با لحن قبلی حرف زد ولی این بار با ناراحتی گوشی را گذاشت سرجاش.
 گفتم: چی شد؟ گفت: هیچی رئیس قبول کرد معاون میگه نه!!!
گفتم: من کاری به این کارها ندارم دیگه چه برنامه هایی دارید؟  از توی میزش چند تا قبض آب و برق درآورد که پشت همه ی اونها اخطار قطع نوشته بود. گفت ببین این بساط ماست برنامه دگه چی چیه؟! . دیروز رفتم شهرداری آران و بیدگل.  یک ساعت و نیم راجع به اهمیت فرهنگ و کتابخوانی حرف زدم. هیچ کدوم توجه نکردن.
 در حالی که داشتم از اتاق بیرون می اومدم گفتم: صبر کن شهرداری داره با هزینه های زیاد چند تا تندیس راجع به فرهنگ و این مسائل می سازه وقتی تموم شد حرفهای شما را هم خواهند شنید.