سر تیتر جدید ترین اخبار امروز :
- واریز کالابرگ برای خانوارهای دهک های چهارم و پنجم درآمدی از دوشنبه هفته جاری/دهکهای ششم و هفتم از دوشنبه هفته آینده
- نخستین هنرستان هوش مصنوعی شمال استان اصفهان در آران و بیدگل راه اندازی می شود
- کشف بیش از ۹۰ هزار نخ سیگار قاچاق در آران و بیدگل
- پلمب ۲ واحد مشاوره املاک به علت اجاره منازل مسکونی به اتباع غیر مجاز در آران و بیدگل
- اولین رایزنی دیپلماتهای ارشد اروپایی با عراقچی پس از جنگ ۱۲ روزه
دیروز، عاشورای حسینی، حرم مولایمان حضرت محمد هلالبنعلی(ع) عجیب بوی دلتنگی میداد
1395/07/22
45
0
فرهنگیاماکن متبرکه
کد خبر :4752
آران و بیدگل نیوز - منیره ملکیان: در حرم نوهی پیامبر(ص) پرچم های برافراشته، علم های استوار، در چشمانمان خودنمایی می کرد.

دیروز کودکان سیاه پوشیده بودند و زنان از اشک به عبور شرجی هیئت های عزاداری چشم دوخته بودند.
این جا فریاد \"یا حسین\" صحن را سرشار می کرد و دست ها تا به آسمان کشیده می شد و آنگاه با حجمی غمگین، بر سر عاشقانه ها فرود می آمد.
اینجا، صدای زنجیرها و سنج ها، با فریاد یا حسین در هم می آمیخت و چشم ها عطش خیز میشد.
اینجا، عاشقان ابا عبدالله(ع)، جرعه جرعه، زیارت عاشورا نوشیدند و سر سفره ی توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانشان گذاردند.
اینان لبیک گوی حنجره ی خون افشانی شدند که لبیک به آن، لبیک به قرآن است.
عشق به حسین، خیمه ی برافراشته در جان آن هاست، خیمه ای به وسعت تمام هستی با خوانی گسترده از عطش که تشنگی بشریت را پایان خواهد داد.
اینان دل هایشان را وقف مولایی کرده بودند که فریاد \"هل من ناصرش\" جهان را به لرزه درآورده است.
اینان با بغض عاشورا، هوای دلشان ابری شد و آسمان دیدگانشان تیره.
اینان در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشکشان را غنیمتی می دانستند که آن ها را به چشمه ی خروشان کربلا متصل می کرد.
اینان در روزی که نخل ها از سنگینی داغ تبار علی خمیده اند؛ نام حسین را مشعل راهشان کردند تا در بیراهه های پر پیچ و خم گمراهی، چراغ راهشان شود.
اینان در ظهر عاشورا، ظهری دیگر از غم و اندوه را به نظاره نشستند و وااسفاگویان، در میان دسته های عظیم عزاداری، واگویه های خود را با حسین و معبودش، نجوا کردند.
در روزی که بار حسرت عطش خاندان پیامبر(ص) در میان سینه ی فرات جوشید و بی تابش کرد؛ اینان نماز ظهر عاشورا را با قد قامت عشق، به پا داشتند.

دیروز کودکان سیاه پوشیده بودند و زنان از اشک به عبور شرجی هیئت های عزاداری چشم دوخته بودند.
این جا فریاد \"یا حسین\" صحن را سرشار می کرد و دست ها تا به آسمان کشیده می شد و آنگاه با حجمی غمگین، بر سر عاشقانه ها فرود می آمد.
اینجا، صدای زنجیرها و سنج ها، با فریاد یا حسین در هم می آمیخت و چشم ها عطش خیز میشد.
اینجا، عاشقان ابا عبدالله(ع)، جرعه جرعه، زیارت عاشورا نوشیدند و سر سفره ی توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانشان گذاردند.
اینان لبیک گوی حنجره ی خون افشانی شدند که لبیک به آن، لبیک به قرآن است.
عشق به حسین، خیمه ی برافراشته در جان آن هاست، خیمه ای به وسعت تمام هستی با خوانی گسترده از عطش که تشنگی بشریت را پایان خواهد داد.
اینان دل هایشان را وقف مولایی کرده بودند که فریاد \"هل من ناصرش\" جهان را به لرزه درآورده است.
اینان با بغض عاشورا، هوای دلشان ابری شد و آسمان دیدگانشان تیره.
اینان در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشکشان را غنیمتی می دانستند که آن ها را به چشمه ی خروشان کربلا متصل می کرد.
اینان در روزی که نخل ها از سنگینی داغ تبار علی خمیده اند؛ نام حسین را مشعل راهشان کردند تا در بیراهه های پر پیچ و خم گمراهی، چراغ راهشان شود.
اینان در ظهر عاشورا، ظهری دیگر از غم و اندوه را به نظاره نشستند و وااسفاگویان، در میان دسته های عظیم عزاداری، واگویه های خود را با حسین و معبودش، نجوا کردند.
در روزی که بار حسرت عطش خاندان پیامبر(ص) در میان سینه ی فرات جوشید و بی تابش کرد؛ اینان نماز ظهر عاشورا را با قد قامت عشق، به پا داشتند.

هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است
با ثبت نظر خود اولین نفری باشید که برای این خبر نظر ثبت کرده است.